#؏ِشــقِمَجازےمَن
#پارت2
نویسنده narjes
✩。:•.───── ❁ - ❁ ─────.•:。✩
... پا تند کرد سمت در و در رو بست .
+ برو اون طرف میخوام برم بیرون
- حالا بودین
+ میگم برو گمشو اون طرف هنوز که جیغ نزدم همه بریزن تو کلاس
- نه بابا ، ازین کا را هم بلدی ، جیغ بکش ببینم .🤣
+ میدونی که اگه جیغ بزنم مدیر بیاد چه بلایی سرت میاد
- اوخ اوخ ترسیدم
( داشت خودشو عادی جلوه میداد ولی از جمله ای که گفتم رنگ به رخش نمونده بود . با این حال گفت :)
- بچه ها ، بنظرتون یکم اذیتش کنیم یا بزاریم بره ؟
کسی چیزی نگفت . در رو باز کرد و جلوم واستاد و تو چشمام زل زد و گفت :
- فکر نکن از جیغ جیغت ترسیدم ، نمیخوام بلایی سرت بیاد ، حالا برو .
یه پوزخند زدم و گفتم :
+ فقط چون قراره یه مدت همکلاس باشیم به کسی چیزی نمیگم .🙄
و کلاس رو ترک کردم .
به محض بیرون اومدن از کلاس زنگ به صدا در اومد و باید همه میرفتن کلاس ، ولی من کلافه ازین مدرسه مزخرف بیخیال کلاس شدم و سمت آب خوری رفتم ، همونجا چند نفر از دخترا در حال صحبت بودن .
جوری که انگار به حرفاشون توجه نمیکنم رفتم سمت شیر آب و بازش کردم و آبی به دست و صورتم زدم و تو همون حال به حرف های اونا گوش میدادم که میگفتن:
+ بچه ها خبر دارید امروز قراره یه مشاور بیاد و از هر کلاس همیار مشاور انتخاب کنه؟!
همشون مثل چی خر ذوق شدن
زهرا در جواب ریحانه گفت :
- واقعااااا؟!
من از کلاس هفتم حتما یکی از همیار مشاور ها میشم .🤭
ریحانه گفت :
+ اره ، خب تو درست خوبه حتما هم باید انتخاب شی.
همینطور گرمممممم صحبت بودن و من هم همونجا وایساده بودم که یهو مدیر مدرسه ازراه رسید با صدای نسبتا بلند و عصبانی داد زد:
+مگه صدای زنگ رو نشنیدین چرا هنوز تو محوطه وایسادین؟!
زهرا و ریحانه همزمان با هم من من کنان گفتن:
-ببخشید آقا
من هم با یه عذر خواهی مختصر رفتم سمت کلاس.
وقتی رسیدم دم در کلاس در زدم که صدای معلم رو شنیدم که گفت :
+بفرمایید
- ببخشید اجازه هست ؟!
+نخیر چرا انقدر دیر اومدی سر کلاس ؟!
-حالم خوب نبود
+اجازه اومدن سر کلاس رو نداری برو بیرون
با این جمله همه زدن زیر خنده
منم ناچار اومدم بیرون و رفتم تو محوطه حیاط
...................
زنگ تفریح به صدا در اومد و من پا به فرار گذاشتن که مبادا دوباره کسی بهم گیر بده .
اوضاع سختی بود و متعجب بودم ازین که دخترای اینجا چرا درگیر مشکلاتی که من باهاشون مواجه شدم ، نیستن.
تو فکر بودم که مدیر اومد تو محوطه حیاط و گفت :
+دانش آموزان کلاس هشتم برن کلاس ...
رُمانِـ؏ِشقِمَجازےمَن | پارت2
17:51 1403/06/27 | tanha